کارگاه نمایشنامه‌نویسی | روزه‌داری باران
  • کد مطالب: ۱۵۰۵۳۵
  • /
  • ۲۷ فروردين‌ماه ۱۴۰۲ / ۱۴:۵۷

کارگاه نمایشنامه‌نویسی | روزه‌داری باران

سلام بچه‌ها! به کارگاه نمایشنامه‌نویسی خوش آمدید! امروز می‌خواهیم با هم یک نمایش بازی کنیم.

نسرین حاجی زادگان - برای یک نمایش، به متن نمایشنامه و فضای مناسب برای بازی کردن و کارگردان و بازیگران نیاز داریم.

می‌توانیم برای مناسبت‌های مختلف مانند روز مادر یا روز معلم در خانه یا مدرسه نمایش بازی کنیم. امروز قرار است خواهر و برادر قصه‌ی ما برای ماه مبارک رمضان نمایش بازی کنند.

موضوع نمایشنامه‌ی امروز درباره‌ی روزه‌داری در ماه رمضان است.
باران و آرام و امیر خواهر و برادرند. پدر و مادر آن‌ها کارمند هستند و تا زمانی که از سرکار برمی‌گردند، مراقبت از بچه‌ها به عهده‌ی باران است که خواهر بزرگ‌تر آن‌هاست.

امروز یکی از روزهای ماه مبارک رمضان است و بچه‌ها با هم مهمان خداوند مهربان شده‌اند.
باران به بچه‌ها پیشنهاد کرد با هم یک نمایش بازی کنند. او می‌خواست خواهر و برادرش را تا اذان مغرب سرگرم کند.

باران نقش مادر را بازی می‌کند. امیر و آرام هم نقش بچه‌ها را. باران که مانتو و روسری مادر را بر تن کرده است وارد خانه می‌شود.
مادر (باران): «وای، خدای من، چه‌قدر هوا گرم شده!»

آرام جلو می‌آید و می‌گوید: «خسته نباشی مامان‌جون! تشنه شدی؟ گرسنه شدی؟»
علی با لیوان آبی می‌آید و می‌گوید: «مامان‌جون، کمی آب بخور!»

مادر با خنده می‌گوید: «درسته که تشنه‌ام اما این کار روزه‌م رو باطل می‌کنه.»
علی: «من و آرام چشمامونو می‌بندیم. با خیال راحت آب بخور!»

مادر با خنده می‌گوید: «خدای مهربان همه‌ی کارهای ما رو می‌بینه. ما روزه می‌گیریم که گرسنه و تشنه بشیم و تحمل کنیم. این یکی از اعمال روزه‌داری محسوب می‌شه.»

آرام پرسید: «اعمال روزه‌داری یعنی چی؟»

مادر: «یعنی مراقب باشیم چیزی روزه‌مون رو باطل نکنه.»
آرام: «من که از صبح مراقبم چیزی نخورم.»

مادر می‌گوید: «اما روزه تنها با خوردن و آشامیدن باطل نمی‌شه.»
سپس از امیر پرسید: «از صبح چی خوردی؟»

امیر با دستپاچگی گفت: «من هیچ‌چی. من روزه‌ام. چیزی نخورده‌م.»
مادر گفت: «تو روزه‌ی کله‌گنجشکی گرفتی پسرم. پس صبحانه و ناهار خوردی. دروغ نگفتن هم یکی از اعمال روزه‌داری محسوب می‌شه که اگر رعایت نکنیم، روزه‌مون رو باطل می‌کنه.»

امیر پرسید: «وای، یعنی روزه‌م باطل شد؟! خدایا، ببخشید!»
مادر گفت: «خدا خیلی مهربونه و چون به اشتباهت پی بردی و پشیمون شدی، روزه‌ت درسته.»

آرام پرسید: «دیگه چه اعمالی رو باید رعایت کنیم تا روزه‌مون باطل نشه؟»
مادر جواب داد: «روزه‌دار باید مراقب چشم وگوش و زبان و همه‌ی اعضای بدنش باشه تا مرتکب گناه نشن.»

آرام گفت: «امروز کار بدی کردم که نزدیک بود روزه‌م باطل بشه.»
امیر گفت: «چی‌کار کردی؟»

آرام گفت: امروز یادم رفته بود مداد قرمزمو ببرم مدرسه. سر کلاس فکر کردم دوستم که مدادش شبیه مداد من بود اونو برداشته و باهاش دعوا کردم.

بعد یکدفعه یادم اومد که مدادمو خونه جا گذاشته‌م. خیلی خجالت کشیدم. به‌ش گفتم که حواسم نبوده و ازش معذرت‌خواهی کردم. اول قهر کرد اما وقتی دید پشیمون شده‌م و ناراحتم، آشتی کرد. اون دوست خیلی مهربونیه.»

***
بچه‌ها، باید مراقب باشیم در ماه رمضان جز اینکه چیزی نمی‌خوریم دروغ هم نگوییم، تهمت نزنیم و با اطرافیانمان بداخلاق نباشیم.
این‌ها اعمالی هستند که خداوند دوست ندارد و باعث باطل شدن روز‌ه‌مان می‌شوند.

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.